Wikipedia jvad.nazari
نتایج جستجو
داستان کوتاه خنده دار
روزی مردی میخواست خودکشی کنه، کشیش دیدش بهش گفت: چرا میخوای خودتو بکشی؟
مرد گفت: مشکل خانوادگی دارم
کشیش: مشکلی نیست که حل نشه، بگو مشکلت چیه؟
مرد: با یک زن بیوه ازدواج کردم که یه دختر داشت. پدرم تا دخترش را دید با اون ازدواج کرد!
پدرم شوهر دخترم شد و من پدر زنش!
بعد از مدتی زنم بچه دار شد که پدرم پدربزرگش شد و همانطور که فرزندم برادر زن پدرم است او خاله ام شد و فرزندم داییم!
و زمانیکه زن پدرم بچه دار شد فرزندش برادرم شد و در آن واحد نوه ام، چون نوه زنم میشد و زنم چون مادربزرگ برادرم میشد مادربزرگ منم هست.
با این حساب من همسر مادربزرگم هستم و پدربزرگ برادرم از پدرم و پدربزرگ خودم و نوه خودم.
کشیش: توکل به خدا کن و خودکشی کن
خدا خودت و پدرت رو نابود کنه و ر.ی.د.م دهن کسی که دوباره ازت سؤال کنه😩
😂🤘😂
✒ jvad.nazari
جوادنظری امیرخسرونظری nazari.6969 javadnazari
داستان کوتاه خنده دار استوری خنده طنزنویسی
JavadNazari Jvad.nazari AmirkhosroNazari nazari.6969
فانکده

JavadNazari
-
JvadNazari: تصمیم های اشتباه از مدیر موفقی پرسیدم: راز موفقیت شما چه بوده است؟ گفت؟ دو کلمه است گفتم: آن چیست؟ پاسخ داد: تصمیم های درست گ...
-
بازیگر، آهنگساز و خواننده اهل کشور ایران متولد هشتم مرداد ماه سال ۱۳۶۱ شمسی برابر با سی ام جولای سال ۱۹۸۲ در جنوب شهر تهران در محله شهرک رسا...
-
دو کشور به نام ایران وجود دارد! شما شهروند کدام کشور ایران هستید ؟ کشور ایران A بیشتر جمعیت این کشور، یک عدهای هستند که برای آنها دلار ...
-
Jvad.Nazari